سلام. دختری 26 ساله و اهل و ساکن شهر آبادان در پیام رسان سروش با وانمود کردن (یا به قول خودش توریه) به اینکه خانم نیست و مرد است, ارتباط با بنده را که پسری 29 ساله و اهل و ساکن تهران هستم را آغاز کرده و شروع به چت کردن کرد. (ابتدا فکر میکرد من مدافع حرم هستم و با سوالاتی که مطرح کردم فهمید اینطور نیست) بعد از اینکه متوجه شد من هرگز با نامحرم ها چت نمی کنم ارتباطم را با او قطع کردم اما او دوباره با سلام کردن و بیان اینکه «نیستم» (و من از این گفتن نیستم او فکر کردم مرد است ) چت را شروع کرده و من هم با یقین به اینکه مرد است, اطلاعاتی از خودم (از جمله بیماری صرع و اسکیزوفرنی متوسطی که دارم) را به او دادم و او هم اطلاعاتی از خودش را به من داد. قسم جلاله هم خورد که قصد سوء نداشته و نخواهد داشت و فقط برای راهنمایی کردن دیگران و تذکر دادن به آنها و کمک به اسلام! با من ارتباط برقرار کرده و رفته رفته هویت اصلی اش را آشکار کرده و گفت من زن نیستم اما دختر هستم! و به شدت از من طلب حلالیت می کرد و بسیار می ترسید که خانواده اش از این موضوع مطلع شوند. تاکنون هم در زندگی اش هیچ شکایتی از کسی نکرده. به من گفت این اولین و آخرین چت کردنش در فضای مجازی خواهد بود و دیگر این کار را تکرار نخواهد کرد. بعد از اینکه گفت دختر هستم یک شوک روحی به من وارد شده و بسیار عصبانی شدم. شروع کردم به جمع آوری اطلاعاتی از او و زندگی شخصی اش و اینکه چرا این کارها را کرده. او هم می گفت تا جایی که بتوانم برای اینکه مرا حلال کنید, هر کاری که بتوانم میکنم. از طرفی نمی توانستم از او به راحتی بگذرم, از طرفی در زندگی ام شکست های عاطفی و عدم توفیق در ازدواج هم داشته ام, از طرفی به آن خانم علاقه مند شده بودم, از طرفی نمی توانستم حلالیتم را مشروط به قبول ازدواج او با من بکنم و از طرفی هم نگران این بودم که شکایت کردنم از او بعداً در زندگی شغلی و کاری و خانوادگی اش تاثیر منفی بگذارد و احیاناً باعث ایجاد سوء سابقه برای او شود. این ها را به او هم گفتم. چند روز این چت ها را ادامه دادیم. از او خواستم اطلاعات خود (شامل نام و نام خانوادگی,تصویر,محل سکونت و محل کار) خود را اعلام کند. به شدت مقاومت می کرد و می گفت خدایم و آیینم چنین اجازه ای به من نمی دهد. این هم گفتنی است که واقعا به صداقت و راستگویی من اطمینان کرده بود. در اثنای چت ها موضوع را به 2 مدیر گروه در سروش که این خانم عضو آنها بود اعلام کرده و گفتم به این خانم اجازه ندهید که دیگر فعالیتی در آن گروه ها داشته باشد. این مطلب را به آن خانم هم گفتم. بعد از مدتی چون دلم برایش می سوخت, به آن دو مدیر گفتم کاری به این دختره نداشته باشند و من هم سعی میکنم تا جایی که میتوانم او را حلال کنم. این خانم تنها کاری که برای جبران ظلم هایش کرد این بود که 5000 تومان شارژ (از طریق همراه بانک و اعلام رمز شارژ به بنده) به من بدهد. به او گفتم باید تمام برنامه های تلویزیونی و اخباری که طی این چند روز نتوانستم ببینم از اینترنت دانلود کرده و برایم بفرستید اما گفتند این کار برایم مقدور نیست. در نهایت با شگردهایی توانستم کاری کنم که نام و نام خانوادگی و شهر محل سکونتش را اعلام کند. او هم بعد از این اعلام گفت دیگر نمی توانم پیش تر بروم, شما را هم حلال کردم, التماس دعا گفت و چت را قطع کرد. اما من برای او نوشتم: اما من هنوز شما را بطور کامل حلال نکرده ام و حق شکایت از شما برای من محفوظ است, ضمن اینکه دیشب مسئله را به پشتیبانی سروش اطلاع دادم. دوباره آن خانم عصبانی شد و گفت من برای شما چه می خواستم و شما برای من چه خواستید...امان از این دنیا و مافیها, بروید هر کاری که دوست دارید انجام دهید, بروید بقیه کارهای قانونی تان را پیگیری کنید تا ببینیم به کجا خواهید رسید, بروید. بعد از آن هم من و هم او چند پیام دیگر به هم دادیم و حدود ظهر شنبه 13 خرداد برای همیشه ارتباطم را با او قطع کردم. اما قبل از اینکار از همه پیام ها اسکرین شات گرفته بودم. بیش از 500 اسکرین شات شده و قصد دارم به پلیس فتای تهران ارایه داده و تشکیل پرونده دهم. سوالم این است که شکواییه ام را چگونه تنظیم کنم که بتوانم به حقم برسم و چه چیزهایی را در شکواییه بگویم و چه چیزهایی را نه و به جز اسکرین شات ها چه مدارک دیگری میتوانم ضمیمه پرونده کنم تا با دست پر باشم؟ این هم گفتنی است که برای بیماری صرعم دارو می خورم و الآن تحت کنترل و رو به بهبودی کامل است و برای اسکیزوفرنی هیچ دارویی نمی خورم (این دو را به آن خانم هم گفتم). وسواس هم دارم اما برای آن دارویی مصرف نمی کنم (وسواسم را به آن خانم نگفته ام). در اثنای چت کردنم از آن خانم پرسیدم شما قصد ازدواج دارید؟ گفتند خیر, اولویت های دیگری برای زندگی ام دارم. البته والدین آن دختر با ازدواجش موافقند. از او پرسیدم آیا اگر من یا یکی از اقوامم قصد ازدواج با شما را داشته باشیم قبول می کنید؟ گفتند نه, از اخلاق شما خوشم نمی آید. گفتم آیا میتوانید برای من در سایت همسان گزینی تبیان واسطه ازدواج شوید یا من این کار را برای شما انجام دهم؟ (گفتنی است که من قبلاً در یک سایت همسریابی غیرقانونی عضو بودم و الآن نیستم, در سال 94 در سایت همسان گزینی تبیان ثبت نام کرده ام و البته فعلا آمادگی کامل برای ازدواج هم ندارم. اینها را به آن خانم هم گفته ام) گفتند: خیر. یکی از شرایط ایشان برای ارایه اطلاعاتی که من از ایشان می خواستم (که البته ایشان فقط حاضر بودند اسم شهر را اعلام کنند و بعداً با اصرار بیشتر بنده نام و نام خانوادگیشان را هم اعلام کردند) این بود که قول بدهم به هیچ کس آنها را ندهم. یک سوال دیگر هم دارم و آن اینکه آیا ممکن است خود من هم به خاطر مزاحمت اینترنتی آن خانم دچار محکومیت شوم؟ اصلا مجازات اینگونه مزاحمت اینترنتی چیست؟ با تشکر.